خسته تر از همیشه
مثل همیشه خسته ام خسته ام ...اری خسته تر از همیشه
p align="center">
زيبايي عشق به سكوته نه فرياد
زيبايي عشق به تحمله نه خرد شدن و فرو ريختن
عشق خيالي ست كه اگه به واقعيت برسه
ديگه طعم شيرينشو از دست مي ده.
عشق يه كويره كه عاشق تشنه با
روياي سراب معشوق قدم به جلو ميذاره
عشق راه ناهمواريه كه وقتي ازش گذشتي و تمام سختیها رو
پشت سر گذاشتي ميرسي به جايي كه اصلا تصور نميكردي
آخرش اين باشه مثل كسي كه از كوهي بالا ميره به اميد اينكه
ببينه پشت اون كوه چيه؟ لذتش فقط اميد و روياي رسيدن به اون
بالاست وقتي رسيدي مي بيني هيچي پشت كوه نبوده و
نيست نااميد و خسته ميشيني به اين همه راهي كه اومدي
فكر ميكني. البته اگه بين راه سقوط نكني.
عشق سخن گفتن با نگاهه.
عشق اميد به رسيدن و ترس از نرسيدنه
عشق تكرار افرينش
بگذار که در حسرت ديدار بميرم
در حسرت ديدار تو بگذار بميرم
دشوار بود مردن و روی تو نديدن
بگذار به دلخواه تو دشوار بميرم
بگذار که چون ناله مرغان شباهنگ
در وحشت و اندوه شب تار بميرم
بگذار که چون شمع کنم پيکر خود آب
در بستر اشک افتم و ناچار بميرم
بگذار چو خورشيد گدازنده مس فام
در دامن شب با تن تب دار بميرم
بگذار شوم سايه ايوان بلندت
سويت خزم و گوشه ديوار بميرم
ميميرم از اين درد که جان دگرم نيست
تا از غم عشق تو دگر بار بميرم
تا بوده ام ای دوست وفادار تو بودم
بگذار بدان گونه وفادار بميرم
روز های بودنش همه با او بیگانه بودند کسی نه شاخه گلی برایش
می اوردند نه برایش می خندیدند و نه برایش می گریستند وقتی
رفت همه امدند برایش دسته گل اوردند سیاه پوشیدند و برای
رفتنش اشک ریختند شاید تنها جرمش نفس کشیدن بود
نظرات شما عزیزان:
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |